ازتولد

توامندسازی والدین

تمام خانواده ها دوست دارند که کودکانشان در محیطی آرام بزرگ شوند و بهترین نوع تربیت برای آن ها اتفاق بیافتد. کودک برای کسب سلامت روانی و پیشرفت خود نیاز دارد تا از وابستگی کامل نسبت به خانواده به سمت استقلال حرکت کند و برای تحقق این موضوع چاره ای جز داشتن یک  محیط خانوادگی ثابت و ایمن وجود ندارد. محیطی که در آن کودک مورد قبول باشد، دوست داشته شود و انضباط متعادل و مستمری برایشان به وجود داشته باشد. فقدان هر یک از این موارد، کودک را مستعد بیماری روانی می کند.

خانواده های ناهماهنگ، جدا از آنکه زمینه ی بروز نابسامانی های روانی در زندگی آینده ی کودک را افزایش می دهند، می توانند در همان دوران کودکی هم تأثیراتی منفی زیادی بر کودک بگذارند و سلامت رفتاری و عاطفی او را با خطر مواجه کنند. برخی از مهم ترین عوامل آسیب رسان خانوادگی موارد ذیل اند:

1. وجود روابط خانوادگی مختل

خانواده های ناهماهنگ محیط مناسبی برای رشد روانی کودک ندارند. وجود اختلالات درون خانواده جو آشفته ای ایجاد می کند که به طور مستقیم و غیرمستقیم حتی کودکان شیرخوار را هم تحت تأثیر قرار می دهد. کودک زیر یک سال هر چند مستقیماً در جریان اختلافات قرار نمی گیرد ولی پدر و مادر عصبی و آشفته، این آشفتگی را با رفتار خود به او هم انتقال می دهند.

2. بیماری روانی یکی از والدین

وجود بیماری روانی در یکی از والدین تأثیراتی منفی بر کودک خواهد داشت. از آن میان اختلالاتی مثل افسردگی، مشکلات شخصیتی و انواع روان پریشی اهمیت بیشتری دارند.

3. خانواده های تک فرزند

افراد بسیاری احساس می کنند که وجود خانواده های شلوغ و پرجمعیت موجب ایجاد تنش بالاتر خواهد شد و فرصت کافی برای رسیدگی به تک تک فرزندان را خواهد گرفت. اما به تجربه ثابت شده که بچه هایی که در خانواده های پرجمعیت بزرگ می شوند شادابی بیشتری نسبت به خانواده های کم جمعیت دارند. شاید این مشکل را دیده باشید که در بسیاری از خانواده های تک فرزند بچه ها با توهم روبرو هستند و در برخورد با دیگران خود را دارای چند خواهر و چند برادر می دانند و مدام با این معضل روبرو هستند که در آینده و با نداشتن خواهر و برادر چه کمبودهایی خواهند داشت.

4. اعتیاد!

اعتیاد پدر یا مادر از مهم ترین عواملی است که یک خانواده را دچار آشفتگی می کند. کودکانی که در چنین خانواده ای به دنیا می آیند و رشد می کنند، مستعد بسیاری از نابسمانی های روانی خواهند بود.

طلاق-و-کودک

5. طلاق یا فوت یکی از والدین

از دست دادن یکی از والدین نیز مانع مهمی در کسب سلامت روانی کودک است. این فقدان می تواند به دلیل طلاق یا فوت باشد. این اتفاق اگر در مورد مادر اتفاق بیافتد، برای کودکان شیرخوار ناگوارتر خواهد بود.

6. ناهماهنگی تربیتی

والدینی که بیش از حد سختگیر یا لاابالی و بی توجه باشند، هر یک می توانند به نوبه ی خود بر رشد عاطفی و رفتاری کودک تأثیری منفی بگذارند. همچنین ناهماهنگی پدر و مادر در برقراری انصباط که یکی رفتاری را منع و دیگری به آن بی توجه یا حتی تشویقگر آن باشد، کودک را سردرگم و بلاتکلیف می کند و مانع ثبات شخصیتی وی می شود. این مورد شاید یکی از شایع ترین معضلات در خانواده های ظاهراً استاندارد باشد! یعنی ظاهر خانواده بسیار خوب است اما ناهماهنگی پدر و مادر، سلامت روانی کودک را در معرض خطر قرار می دهد.

بعضی کودکان به دلیل وضعیت خاصی که دارند، باید تحت مراقبت های ویژه ای قرار داشته باشند؛ زیرا نسبت به عوامل استرس زا زخم پذیری بیش تری دارند و حساس ترند. از جمله ی این کودکان مبتلایان به بعضی بیماری های جسمی هستند، بیماری هایی مثل آسم، دیابت (بیماری قند)، فلج مغزی و نقایص مادرزادی مثل بیماری های قلبی. این کودکان از نظر جسمی ممکن است توانایی کمتری داشته باشند و به خاطر بیماری خود تحت مداوا قرار گیرند. به علاوه فعالیت بدنی آن ها کمتر است و ممکن است در رقابت های جسمی با سایر کودکان دچار ناکامی یا سرخوردگی شوند. به همین جهت روحیه ی حساس تری دارند و نسبت به طعنه و کنایه ها و سرزنش ها حساس ترند.

کودکان مبتلا به عقب ماندگی ذهنی هم به سبب توانایی ذهنی کمتر، به تنهایی قادر به حل مسائل و مراقبت از خود نیستند. احتمال بروز آسیب های جسمی و روانی هم در آن ها بیشتر است. به همین دلیل در مقابل حوادث و مسائل زندگی ناتوان تر و حساس تر هستند.

حمایت و مراقبت از این کودکان به معنای توجه بیش از حد به آنان نیست و نباید با دلسوزی های بی مورد و غیرضروری، آن ها را به اطرافیان وابسته کرد. در حین حمایت، باید توانایی های آن ها را تقویت و به انجام امور خود و کسب اعتماد به نفس تشویق کرد.

مطالب گفته شده از کتاب "زندگی روانی کودک تا یک سالگی" یا "کودک شیرخوار خود را بشناسیم" نوشته دکتر فرهاد شاملو می باشد که توسط نشر قطره به چاپ رسیده. البته این مطالب با اندکی تغییر و تلخیص آورده شده اند.

شما هم اگر فکر می کنید مواردی دیگری وجود دارد که در آسیب های روانی کودک موثر است در همین بخش نظر بگذارید تا دیگران هم استفاده کنند.

منبع: "ازتولّد"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۳۶
حمید کثیری

وقتی با خانواده هایی صحبت می کینم که دچار بحران شده اند، همیشه مسئله "ارتباط" به عنوان یکی از مشکلات اساسی مطرح است. والدین درباره فرزندانشان می گویند: «ما نمی توانیم هیچ ارتباطی با آنها برقرار کنیم.» زن و شوهر می گویند: «ما دیگر با هم حرف نمی زنیم.» اما آیا چاره کار در پاک کردن صورت مسئله است؟!

در همه ی خانواده ها زمان هایی پیش می آید که برقراری ارتباط بسیار سخت می شود. وقتی بچه ها به سن نوجوانی می رسند، عدم ارتباط صحیح یکی از مشکلات همیشگی خانواده هاست. در واقع بچه ها به مرحله ای وارد شده اند که اگر به جای پاسخ کلامی، زیر لب و غرولندکنان هم جوابتان را بدهند، شانس آورده اید!! من دقیقاً خودم به خاطر دارم در حدود 16، 17 سالگی شاید برای خیلی ها غیرقابل تحمل شده بودم. نکته قابل توجه این است که بدانید این مشکل با نوجوانان، طبیعی و گذراست، اما در برخی از رابطه ها، مکالمه نداشتن می تواند مشکلات بسیار زیادی را در حال و آینده ایجاد کند.

مشکل عدم ارتباط در بسیاری از خانواده ها به جایی می رسد که برخی اسم آن را «جدایی خزنده» گذاشته اند. شاید برایتان عجیب باشد اما افرادی را می شناسم که آخرین باری که با خانواده شان و به خصوص همسرشان مکالمه عمیق و واقعی داشته اند را به یاد نمی آورند. اما جالب تر این است که برای حل همین مشکل هم غالباً به بیراهه می رویم.

راه حل یک «جدایی خزنده» و کشف دوباره ی ارتباط با همسر و فرزندمان، در یک تعطیلات پرخرج یا هر چیزی که به آن «زمان پرمحتوا» می گوییم نیست، بلکه راه حل را باید در «زمان های عادی» جست که در آن کارهای روزمره را با هم انجام می دهیم، به خصوص گفتگو کردن. همیشه جذاب ترین نوع زندگی برای زوج هایی است که برای خودشان وقت می گذارند. یعنی سوای از رسیدگی به سایر کارها و وقت گذاشتن برای فرزندان، زمان هایی را برای گفتگو قرار می دهند و البته در آن زمان سعی می کنند هر مزاحمی - مثل موبایل - را از خودشان دور کنند. در خانواده های سنتی تر مرسوم بود که مادر همه توان خود را وقف فرزندش می کرد و البته پدر نیز تمام توانش را در تأمین مخارج خانواده و ساختن لحظه هایی خوش در زندگی خرج می کرد، اما ارتباط میان پدر و مادر معمولاً عمق پیدا نمی کرد و حلقه ی وصل آن ها همان فرزندها بودند. در خانواده های امروزی نیز مشکل به نحو دیگری بروز پیدا کرده و بی تردید وسایل الکترونیک نیز در جدایی بیشتر زن و شوهر از هم نقش مهمی ایفا کرده اند. علّت هم مشخص است، این وسایل آمده اند، بدون اینکه فرهنگ استفاده از آن ها آمده باشد!

اما آیا فقط ارتباط برقرار کردن با همسرمان است که مهم می باشد؟ بی تردید پاسخ منفی است، چرا که ارتباط با همه اعضا خانواده مهم می باشد. یادتان باشد همیشه برای ارتباط برقرار کردن نباید دنبال راه های پیچیده بگرددید، بلکه این کار می تواند یک گپ زدن معمولی حین انجام کارهای دیگربا اطرافیان باشد. مثلاً وقتی دارید آشپزخانه را با هم می شویید، به کودکتان تکلیف می گویید و یا برای پرندگان غذا می ریزید، این گفتگوهای روزانه را اصلاً دست کم نگیرید. تحقیقات نشان داده اند که دخالت والدین تأثیر بسیار خوبی روی عملکرد بچه ها در مدرسه دارند، البته یادتان باشد، با دخالت بیش از حد در هر چیزی آن را به ابزاری علیه خودتان تبدیل نکنید!

یکی از مهم ترین جاهایی که شما می توانید روی عملکرد کودکتان تأثیر بگذارید، میزان وقتی است که شما روزانه برای گفتگو درباره ی اتفاق ها و فعالیت های روزانه اختصاص می دهید. اگر این مکالمات انجام نشوند - که اغلب به دلیل عدم فهمیدن اهمیت این کار توسط والدین می باشد - نه تنها به کم دانشی و کم تجربگی بچه ها بلکه به کمبود اعتماد به نفس آنها منجر می شود. این مکالمات باید با تک تک بچه ها صورت گیرد و آن وقت می توانید تأثیر ناب آن را در رابطه تان احساس کنید.

معمولاً وقت گذاشتن و گفتگو، به خصوص وقت گذاشتن و گوش کردن کار آسانی نیست، اما یک سرمایه گذاری عالی برای آینده محسوب می شود. وقتی بچه هایتان شش یا هفت ساله اند و در شستن اتومبیل کمکتان می کنند - اغلب نیز کار را خراب تر می کنند - و ما به حرف های آن ها گوش می دهیم، این احتمال به مراتب قوی تر می شود که در پانزده، شانزده و هفده سالگی شان آن ها به حرف های شما گوش دهند.

خانواده-موفق

سر میز شام

یکی از عادت های خوب خانواده های موفق، این است که همگی با هم شام می خورند. غذا خوردن خانوادگی مهم است حتی اگر یک بار در طول هفته اتفاق بیافتد و چه بهتر که این عادت خوب زمانی باشد که در آرامش کامل، به دور از تلویزیون و موبایل هایتان باشید. هر قدر این کار را برای بچه هایتان لذت بخش تر کنید تا ارتباط شما در سایر لحظات نیز تقویت شوند. شاید این حرف قدیمی ترها درست باشد که بیشتر وقت ها راه ورود به قلب، ذهن و روح از شکم افراد می گذرد.

چند نکته کاربردی در ارتباطات خانوادگی

1. زمانی که بچه های شما کوچک هستند و می خواهند مطلبی که برایشان خیلی مهم است را با شما در میان بگذارند، سرشان را میان دست های خود بگیرید و به چشمانشان نگاه کنید. سعی کنید بفهمند که تمام توجه شما را زا آن خود کرده اند.

2. نظر بچه ها را در مورد مسائل مختلف بپرسید؛ چه مسائل پیش پاافتاده و چه مسائل مهم. این بخشی از فرآیند رشد آنهاست. به یک بچه ی کوچک بگویید: «فکر می کنی سارا کدام یک از این کارت های تولد را می پسندد؟» به یک نوجوان بگویید: «من در این مورد کمی نگرانم ... به نظر تو چه کار باید بکنم؟»

3. می دانم؛ گوش کردن بسیار سخت است! سعی کنید دو دقیقه بدون اینکه حرف همسر و فرزندتان را قطع کنید، فقط گوش دهید. در کتابی خواندم که یک نوجوان می گفت: «این معرکه است! پدرم طی سال ها بدون آنکه حرفم را قطع کند، به آن ها گوش کرده است. اینکه به حرفتان گوش بدهند احساس فوق العاده ای است.»

4. مطمئن شوید که واقعاً در حال گوش دادن هستید، نه شنیدن و این کار را حتی زمانی که می دانید شخص مقابلتان چه می خواهد بگوید انجام دهید. این خیلی خوب است که به بچه های کوچک زمان بیشتری بدهید تا آنچه که می خواهند را بگویند.

5. کارهایتان را هر چه که باشد، قدم زدن، اره کردن، ظرف شستن یا تمیز کردن یک اتاق، وقتی انجام دهید که حین انجام آن شانس گفتگو را داشته باشید.

6. هر وقت امکانش بود، یک غذای درست و حسابی «خانوادگی» با هم بخورید.

7. ترتیبی بدهید که زمان هایی را با تک تک اعضای خانواده بگذرانید. اینکه اختصاصی بتوانید برای هر عضو از خانواده وقت بگذارید بسیار سرمایه گذاری خوبی است.

8. تحت هر شرایطی یاد بگیرید برخورد با زنان را آموزش ببینید و به همسرتان توجه ویژه تری داشته باشید. زندگی به همین سادگی ها شیرین تر می شود.

بخش زیادی از مطالب برگرفته از کتاب «خانواده شصت دقیقه ای» اثر راب پارسونز بود، امیدوارم برایتان قابل استفاده بوده باشد. شما هم اگر در این باره تجربه و یا نقطه نظری دارید با سایرین در میان بگذارید.

منبع: "از تولّد"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۰۶:۱۸
حمید کثیری
سه شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۰۷ ق.ظ

چقدر و چگونه برای خانواده تان وقت می گذارید؟!

عده ای زیادی از بزرگترها به بهانه های واهی و البته خودساخته محبت را از خانواده هایشان دریغ می کنند. این موضوع در مردان بیشتر شایع است و غالب اوقات آنها فکر می کنند باید تمام انرژی خود را صرف تأمین معاش خانواده شان، آن هم فوقِ خواسته های آنها بکنند، در حالی که شاید بچه ها و همسر شما دنبال چیز دیگری می گردند! بسیاری از ما ساعات زیادی را صرف کار می کنیم به امید اینکه در آینده ای نه چندان دور شرایط تغییر خواهد کرد و ما می توانیم وقت های شاد بسیاری را با نزدیکان و خانواده خود بگذارنیم، وقت هایی که برای اغلب افراد، هیچگاه فرا نمی رسند. پس وقت را از دست ندهید، وقتی که همین امروز در حال گذشتن است.

اتفاقاً امروز بود که در حال مطالعه کتاب “خانواده شصت دقیقه ای” اثر راب پارسونز بودم و دیدم او هم اشاره ظریفی به این موضوع دارد. پارسونز شخصی است که سال ها در حال کمک به دیگران برای بهبود شرایط کاری و زندگی شان بوده و حاصل تجربیات و مطالعات خود را در قالب کتاب های گوناگون با دیگران به اشتراک گذاشته است. این کتاب توسط نشر پیدایش ترجمه شده است و البته ترجمه چندان جالبی ندارد و شاید به همین دلیل مطالعه ی آن را برای شما و دیگران توصیه نکنم!! اما بخش هایی از کتاب که به نظرم جالب آمد را با اندکی تغییر و تلخیص برایتان انتخاب کرده ام که با هم می خوانیم:

 

وقتی پسرم لوید کوچک بود، همیشه حدود ساعت ۷.۳۰ صبح، وقتی که داشتم اصلاح می کردم به حمام می آمد و می گفت: «بابا برام قصه بگو.» بیشتر وقت ها اصلاح کردن آخرین کاری بود که دلم می خواست انجام بدهم، اما به هر ترتیبی بود با کم و زیاد، یکی از داستان های قلدر مدرسه را برایش تعریف می کردم.

یک روز صبح همان طور که داشتم ریش تراش و صابون را بیرون می آوردم، متوجه شدم که لوید برای شنیدن قصه اش نیامده. به سمت پله ها آمدم و داد زدم: «هی، لوید، یک قصه ی کوتاه می خواهی؟» او هم داد زد: «بابا  دارم با کیت بازی می کنم. فردا برایم بگو.» بعد از آن روز مطمئنم که در موقعیت های دیگری برای لوید داستان گفتم، اما دیگر قصه ای وقت ریش تراشیدن گفته نشد. آرزو می کردم در آن صبح ماه نوامبر او به من خبر می داد که این آخرین بار است. در این صورت اهمیت بیشتری برایش قائل می شدم.

اما در مورد اینها احساس گناه نکنید. ما باید در دنیای واقعی زندگی کنیم. شب هایی هست که ما واقعاً به هم ریخته ایم و موقع قصه گفتن بد نیست چند صفحه ای را جا بیندازیم. هر چند مشکل اینجاست که بچه ها بیش از حد باهوشند و می گویند: «بابای خُل، چهل و نه صفحه را جا انداختی.» اما همان موقع است که باید به یاد داشته باشید که چقدر زود درهای کودکی بسته خواهند شد و کودک شما بزرگ خواهد شد.

طی بیست سال گذشته با هزاران نفر درباره زندگی شغلی شان صحبت کرده ام. بعضی از آن ها بیشتر از آنکه فکرش را بکنند موفق شده اند، اما وقتی داستان موفقیت شان را می گویند معلوم می شود که بهای زیادی برای آن پرداخته اند. گاهی آنهایی که به بازنشستگی خود نزدیک می شوند می گویند: «من به همه ی اینها رسیدم، اما زندگی ام کجا رفت؟»

حقیقت این است که ما هر شغلی که داشته باشیم، چه کارمند بانک باشیم و چه پزشک یا آتش نشان، زندگی پرمشغله ای داریم. ما باید نان دربیاوریم. نمی توانیم هر وقت که دلمان می خواهد زمانی را به خانواده اختصاص بدهیم. با این حال می توانیم امیدوار باشیم که بیشترین زمانی را که برایمان مقدور است در اختیار آنها بگذاریم. باورهای غلطی در مورد زمان وجود دارد که باید درباره ی آنها صحبت کنیم. شاید سه تا از آن باورها، موارد زیر باشند:

افسانه شماره یک:

فقط باید برنامه ریزی کرد

گاهی وقت ها در روزنامه ها می خوانیم که می گویند تعادل برقرار کردن میان نیازهای شغلی و خانوادگی کار آسانی است و فقط باید برنامه ریزی کرد. به نظر آنها می توان یک شغل حسابی داشت، در کارهای مختلف عام المنفعه شرکت کرد، برای بچه ها قصه ی شب خواند و کیک هایی پخت که بزرگترین آشپزها پیش ما لنگ بیندازند.

اما مسئله فقط برنامه ریزی نیست. واقعیت این است که هر تصمیمی برای استفاده از وقت، مانع تصمیم های دیگر می شود. قدیمی ها گفته اند با یک دست نمی توان چندتا هندوانه برداشت. این عقیده که می شود همه ی کارها را با هم انجام داد، توهمی بیش نیست و سوپرمامان و سوپربابا وجود خارجی ندارد. پس بهتر است به جای اینکه مدام بگویید باید برنامه ریزی کنیم، این کار را انجام دهید و البته نسبت به آن واقع بین باشید.

افسانه شماره دو:

یک روز بالاخره وقت پیدا می کنم

من صدها مکالمه داشته ام، به خصوص با مردانی که به من گفته اند: «ما ازدواج کردیم و من سخت کار کردم تا بهترین ها را برای خانواده ام فراهم کنم. من در کارم موفق بودم. برای خانواده ام وقت نداشتم، اما فکر می کردم بعدها وقت پیدا کنم. زندگی مرفه و قابل قبولی داشتیم. حالا پنجاه ساله ام و می خواهم وقتم را با بچه هایم بگذرانم، اما واقعیت این است که حالا آنها این را نمی خواهند. نه اینکه مرا دوست نداشته باشند؛ فقط سرشان خیلی شلوغ است. انگار بچه ها و همسرم یاد گرفته اند که بدون من زندگی کنند. یک جورهایی احساس می کنم سرم کلاه رفته.»

البته این نوع زندگی، آگاهانه و به عمد انتخاب نشده است. ما به این روش زندگی می کنیم و به خودمان قول می دهیم که یک روز وقت بیشتری خواهیم گذاشت. می گوییم: «هفته بعد اوضاع کمی آرام تر می شود . . . یا وقتی ترفیع گرفتم، وقتی امتحان هایم تمام شد، وقتی آن  کار مهم را انجام دادم، وقتی سر کار جدیدم رفتم . . . وقت بیشتری برای خانواده خواهم داشت.»

اگر فکر می کنید هیچ چیز باارزشی در این کتاب نیست، حداقل پی به این نکته می برید که یک “روز آرام تر” نخواهد آمد، اگر کاری برایتان اهمیت دارد سعی کنید همین امروز برایش وقت بگذارید.

افسانه شماره سه:

باید ساعت های طولانی کار کنیم تا بهترین را به بچه هایمان بدهیم

بیشتر ما می خواهیم بهترین های ممکن را برای فرزندانمان تهیه کنیم؛ اما باید مواظب باشیم. یک نفر این خطر پنهان را به این شکل خلاصه کرده است: «ما خیلی وقت صرف می کنیم تا آن چیزی را که نداشتیم به بچه هایمان بدهیم، ولی وقت نمی کنیم به آنها آن چیزی را که داریم بدهیم.»

حتی وقتی باور می کنیم اینها همه افسانه هستند، باز هم پیدا کردن وقت کار آسانی نیست. شاید کافی باشد قدر لحظات حاضر که بچه ها در حال بزرگ شدن هستند را بیشتر بدانید.

واقعیت در وقت گذاشتن برای خانواده چیست؟

تصمیم گیری برای لذت بردن از زندگی خانوادگی در کنار یکدیگر خوب است، اما برای تحقق آن چه کار باید کرد؟ چرا به نظر می رسد که بعضی از خانواده ها بیشتر از خانواده های دیگر وقت دارند؟ آیا به خاطر این است که شغل های کم اهمتی دارند یا آن قدر پول در می آورند که کارهایشان را به دیگران واگذار می کنند؟ خب، البته بعضی اوقات این طور است، اما به طور یقین، نه همیشه. ساده ترین راز خانواده هایی که برای هم وقت می گذارند این است که آن را در اولویت قرار می دهند. آنها برای این موضوع مدام در حال نقشه کشیدن و طراحی هستند.

اینکه فقط بخواهید به مسابقه مدرسه فرزندتان برسید، کافی نیست. زندگی شلوغ است و صدها مورد دست به دست هم می دهند تا مانع رفتن شما به آنجا شوند. در واقع همین که بخواهید کافی نیست که به هدف برسید، بلکه باید باور داشته باشید که این کار اولویت دارد و مهم است. اگر به این کار اعتقاد داشته باشید، حتی اگر نخواهید با آن روبرو شوید، آن را به انجام خواهید رساند. حتی اگر به آن اولویت باور داشته باشید، باز هم برای رسیدن به آن کافی نیست. باید قدم دومی هم بردارید و برایش برنامه ریزی کنید. یعنی در مورد آن جدی باشید. مثلاً در ابتدای هر فصل، تاریخ های مهم را در ابتدای آن یادداشت کنید.

 

اسم من هم توی آن دفتر هست؟!

در تلویزیون یک آگهی نشان می داد که در آن دختر کوچکی به پدرش که نشسته بود و داشت کارهای اداری اش را در خانه انجام می داد، نزدیک می شد. پدر سخت مشغول کار بود و تاریخ قرارهای مهم را در سررسیدش یادداشت می کرد. دختر پرسید: «بابا، چه کار می کنی؟» پدر سرش را از کارش برنداشت و فقط زیر لب گفت: «دارم وقت هایی را یادداشت می کنم که باید با آدم های واقعاً مهم ملاقات کنم.»

دختر گفت: «اسم من هم توی دفتر هست؟»

حالا که داستان به اینجا رسیده بد نیست، چند نکته کاربردی را هم برایتان داشته باشیم.

چند نکته کاربردی

۱. یک تقویم خانوادگی درست کنید و همین حالا، یک روز بعد از ظهر در هفته را به عنوان «زمان خانواده» اختصاص دهید و روی تفریح، بازی های تخته ای، تماشای تلویزیون یا یک فیلم همراه با خوردن ذرت بوداده، ساختن یک کلاژ عکس یا دراز کشیدن در اتاق نشیمن و داستان تعریف کردن تأکید کنید.

اگر اشتباه نکنم در ارتش ایران روزهای دوشنبه زودتر تعطیل می کنند و اسم این روز را روز خانواده گذاشته اند. بگذریم از اینکه افراد به دلیل مشغله زیاد یا هر چیز دیگر از این فرصت برای سایر کارها استفاده می کنند.

۲. ده دقیقه را با بچه هایتان بگذرانید و سعی کنید همزمان تست کنید که «چقدر بچه ی خود را می شناسید؟»

۳. وقت ثابتی را برای یک «قرار شبانه» با همسرتان در طول ماه در نظر بگیرید. لازم نیست به جای گران قیمتی بروید، فقط مطمئن باشید که موبایلتان خاموش است.

۴. اگر امکانش هست، کودکتان را به محل کار خود ببرید. بگذارید که سر جای شما و پشت میز کارتان بنشیند.

۵. تاریخ های مهم را در دفتر یادداشت روزانه ی خود بنویسید؛ قرارهای مدرسه، مسابقه های فوتبال، تولدها، سالگردها.

۶. …. طرحی برای موفقیت بریزید.

منبع: "ازتولّد"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۰۷
حمید کثیری

برای قرن های متمادی کودکان «آقا و خانم کوچولو» شناخته می شدند و این یعنی آن ها شخصیتی بزرگسال در قالبی کوچک بودند. این موضوع ادامه داشت تا اینکه کودک اندک اندک به هویت خویش دست پیدا کرد و بزرگترها متوجه شدند که او برای ارتباط برقرار کردن با جامعه و اطرافیان و همچنین بیان احساساتش روشی ویژه و مخصوص به خود دارد. در واقع او آقا و خانم بزرگی نیست که کوچک شده، او به معنای دقیق کلمه کودک است.

توجه به کودک و دوران کودکی قدمت چندانی ندارد. به رسمیت شناختن مهارت ها و قابلیت های کودک و همچنین خواسته ها و حقوقش نکته ای است که اندک اندک در جامعه مرسوم شد و آن هم به موازات رشد و توسعه روانشناسی و علم اعصاب و روان و جایگاهی که برای کودک در جامعه قائل شدند؛ بود. قرن گذشته؛ قرنی بود که تحولی چشمگیر در جایگاه کودک به وجود آمد. کودکان بهتر و بیشتر مورد مراقبت قرار گرفتند، شکنندگی شان به رسمیت شناخته شد و البته به محوری اساسی برای پیوندهای خانوادگی در جامعه مصرف گرای امروز تبدیل شدند.

شاید یکی از افرادی که در این تغییر اساسی نقش به سزایی داشت، زیگموند فروید بود. فروید در قرن بیستم به این نکته اشاره کرده بود که اساس زندگی بزرگسال را کودکی او شکل می دهد؛ او از عملکرد روانی کودک سخن گفت و از آسیب های مختلفی که ممکن است بر روح و روان کودک وارد شود. مواردی مانند کودک آزاری جنسی و . . . که به نظر او هم؛ باید با جدیت تمام با آن ها مقابله می شد.

امروزه قوانینی برای کودکان وجود دارد که در همه جا به یک شکل رعایت نمی شود، اما در کنار این قوانین سخت و بعضاً پیچیده، پدیده ی دیگری نیز در جامعه شکل گرفته که آن را «پادشاهی کودک» می نامند. کودک موجودی شده که والدینش او را خواسته اند، انتظارش را کشیده اند و از علم برای داشتنش استفاده کرده اند، به ویژه هنگامی که خیلی زود و طبیعی بچه دار نشده اند. بدین ترتیب کودک به یک موضوع تبدیل شده که خودش به اهمیت جوانب مختلف آن واقف نیست. در پس کودک های بعضاً «لوس» جامعه ی ما که هم رایانه می خواهند و هم اسباب بازی های مختلف، هم لباس های مارک دار و هم موبایل آخرین مدل، موجودی نهفته است که در اغلب موارد تاب و طاقت توقعات روزافزون ما را ندارد.

تطابق کودک با جامعه ای که معیارش موفقیت شده و از الگوهایی تبعیت می کند که هم بسیار نافذند و هم به شدت متغیر، ممکن است سبب شود تا کودک دچار دلهره و اضطراب شود و با «بی تربیتی» واکنش نشان دهد و توان بیان فردیت و شخصیت خود را از دست دهد. جان کلام اینکه؛ به کودک می توان به دید برنامه آتی بشریت نگریست و بسیاری از فعالیت هایی که انجام می شود، خواه مثبت و خواه منفی، خواه سودمند و خواه مضر، به منظور تسلط بر این آینده است. البته اگر کمی ژرفانگر باشیم پی به این نکته می بریم که هم در گذشته و هم امروز در حال افتادن از دو طرف بام هستیم. در گذشته حقوق کودک رعایت نمی شد، به واسطه اینکه مهم تلقی نمی شد و امروز آن قدر کودکی مهم تلقی می شود که گویی بخش های  دیگر زندگی برای تکوین شخصیت فرد و اصلاح جامعه اهمیتی ندارند. شاید نگاه درست این باشد که به کودکی باید اهمیت ویژه داد و به نقش و جایگاه آن در آینده فرد و جامعه دوباره نگریست.

برای کودکی شاداب و سالم باید چه چیزهایی را بدانیم؟!

این سوال، پرتکرارترین سوال والدین است که به انحاء مختلف و در قالب های گوناگون مطرح می شود. در واقع دغدغه همه والدین است که کودک آن ها علاوه بر داشتن ویژگی های خاص و متمایز از دیگران!! شاداب و سالم باشد. اینکه ما چگونه می توانیم فرزندی را تربیت کنیم که به معنای دقیق کلمه “کودکی متعادل” باشد، نیازمند دانستن و به کار بستن موارد متعددی پیرامون جسم، روح و روان و ذهن کودک است و از قضاء همه ی این موارد به هم مرتبط هستند. یعنی اگر تمایل به داشتن فرزندی باهوش داریم – که بعید است کسی نداشته باشد! – تنها پرداختن به مواردی که موجبات رشد ذهنی کودک را فراهم می کند کافی نیست. گاهی اوقات رسیدگی به جسم و سلامت جسمی کودک از برای داشتن فرزندی تیزهوش از درجه اهمیت بالاتری  نسبت به کار مستقیم روی ذهن وی برخوردار است.

بسیاری از والدین هستند که فشارهای بسیار زیاد در آموزش کودکان را خسته می کنند و مدام نگران هستند که فرزند آن ها تن به آموزش نمی دهد، فرزند آن ها در هنگام آموختن سرحال نیست و هزار چیز دیگر. شاید یک پاسخ ساده این باشد که جدای از اصلاح روش های آموزشی، بگذارید کودک قدری استراحت کند! آیا می دانید که یک کودک زیر ۱۰ سال روزانه تا ۱۰ ساعت خواب نیاز دارد؟! بسیاری از اوقات نباید دنبال جواب های سخت برای سوال هایمان بگردیم، کافی است خودتان را جای کودک بگذارید و ببینید با این شرایط خود شما تن به آموختن می دهید؟

در این مطلب قصد پرداختن بیشتر به این موضوع را نداریم و از قضاء در مطالب بعدی بدون حاشیه پردازی سریع به سراغ اصل مطلب می رویم. قصد بر این است که در مورد یکی از مهم ترین زمان های روزانه هر کودک و البته هر انسان، یعنی خواب سلسله مطالبی نوشته شود.

اما خواب!

خواب یکی از پیچیده ترین پدیده هایی است که بشر تا امروز با آن روبرو بوده است. بسیاری از دانشمندان علوم تجربی و علوم انسانی هنوز که هنوز است پی به ماهیت آن نبرده اند و تحقیقات پیرامون آن هنوز ادامه دارد. با این وجود، این پدیده آنقدر برای ما عادی شده که سهم زیادی از توجه ما را از آن خود نکرده! تا به حال دقت کرده اید که انسان ها به صورت استاندارد بیش از یک سوم عمر خود را در خواب می گذرانند. بسیاری از ما، برای یک سفر چند روزه به شهری دیگر کلی تدارک می بینیم و راجع به جوانبش فکر می کنیم؛ اما آیا راجع به خواب هم چنین کرده ایم؟! این کار برای ما آنقدر عادی و روتین است که به اهمیتِ کمیّت و کیفیت آن توجه نمی کنیم و به همین دلیل استفاده مناسبی نه از خواب می بریم و نه از عواید حاصل از خواب خوش.

خواب فرآیندی فیزیولوژیک است که طی آن عملکردهای حیات عاطفی به شدت کاهش می یابد و عملکردهای حیات نباتی نیز کُند می شود. در واقع خواب فرآیندی بازدارنده و در عین حال فعال است که انسان از طریق به خواب رفتن به آن وارد می شود و با بیدار شدن از آن خارج می شود. پس با این وجود خواب؛ از سه مرحله اساسی تشکیل شده است: به خواب رفتن، خوابیدن و بیدار شدن. اما این فرآیند برای کودکان نیز همانند افراد بالغ است؟! یعنی در کمیت و کیفیت این مراحل کودکان نیز شبیه آدم بزرگ ها هستند؟ آیا خواب در رشد کودکان از جایگاهی ویژه برخوردار است؟ اگر اینطور است با مشکلات و اختلالات خواب چگونه باید برخورد کنیم؟

معرفی دوره “الگوریتم خواب در کودکان”

یکی از کارهایی که از این به بعد در از تولّد شکل خواهد گرفت، طراحی دوره هایی است که هدف آن ها توانمندسازی والدین است. دوره “الگوریتم خواب در کودکان” به نوعی اولین دوره از این مجموعه بوده که به صورت انحصاری در کانال تلگرام از تولّد برگزار خواهد شد. در این دوره به مباحثی همچون اهمیت، ضرورت و جایگاه خواب در رشد کودکان، بررسی الگوریتم خواب در کودکان، درمان Insomnia یا مرض بی خوابی در کودکان، درمان مشکلاتی خواب، کابوس، شب ادراری و . . . پرداخته خواهد شد.

با توجه به ماهیت فضای تلگرام سعی خواهد شد که بحث ها موجز بوده و به صورت مستمر و روزانه در اختیار عزیزان قرار گیرد. شما نیز می توانید هر گونه نظر یا پیشنهادی در این باره داشتید از طریق کامنت گذاشتن در زیر همین پست و یا مدیریت کانال با ما در میان بگذارید.

منبع: از تولد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۴۳
حمید کثیری

بسیاری از زوج های جوانی که مدتی از زندگی زناشویی شان می گذرد و از قضا تصمیم به بچه دار شدن گرفته اند، با این مشکل اساسی روبرو هستند که در آینده؛ باید چه بکنند؟! در واقع فرزندآوری همانند چالشی برایشان می ماند که علی رغم میل بسیار شدید نسبت به آن، یک نوع ترس درونی را نیز به همراه دارد و غالباً این ترس ناشی از نادانسته های زیادی است که ما داریم.

در اطراف همه ی ما بچه های زیادی وجود دارند و شاید خیلی از ما به عنوان خاله و دایی و عمه و عمو و . . . نقشی در بزرگ کردن آن ها نیز داشته ایم اما زمانی که قرار است خود ما با این مسأله بسیار شیرین روبرو شویم، به یک باره کوهی از نادانسته ها را در برابر خود احساس می کنیم. خصوصاً که در سده های اخیر برای همه مکشوف شده یکی از مهم ترین دوران های زندگی؛ دوران پیش از تولّد فرزند تا حدود ۶ سالگی اوست. شاید تا پیش از این برای بسیاری عجیب بود که مشکلات جسمی، فکری، روحی، روانی و . . . افراد در سنین بالا را بتوان به این دوره مربوط کرد اما امروز تقریباً واضح است که این دوره نقشی بسیار حیاتی در تکوین شخصیت انسان دارد. این یعنی حتی اگر نظر فروید و بسیاری از شاگردانش که تقریباً تمامی مشکلات رفتاری در آینده را به این دوران مرتبط می دانست، نپذیریم؛ باز هم نمی توان منکر نقش بسیار اساسی آن در تربیت فرد و جامعه شد.

کاری که بسیاری از والدین در قبال فرزندان خود کرده اند تنها مراقبت از آنان بوده است، آن هم مراقبت جسمی! اگرچه که آن بسیار مهم بوده  و هست ولی باید توجه داشت که کودک نیازهای بسیار گسترده تری دارد که با فراگیری آن ها و البته به کارگیری به موقع، به اندازه و درستشان می توان به نتایجی رسید که امروز همه در رویاهای خود چنین کودکانی را ترسیم می کنند. “از تولّد” دقیقاً مکانی است که برای رفع این دغدغه و نگرانی درست شده و به مرور زمان سعی در توانمندسازی والدین و البته کسانی که قصد دارند والدین فردا باشند، دارد. برای رسیدن به این مقصود راه درازی در پیش است که شاید مسیری چند ساله در پیش داشته باشد اما برای اینکه نقداً چیزی برای عرضه به مخاطبان وجود داشته باشد، چند کتاب کاربردی و خوب را برای پیش از اقدام به فرزندآوری تا حدود یک سالگی برای شما آماده کرده ایم که در ذیل به معرفی مختصر آن ها می پردازیم.

لازم به توضیح است که اگر کسی قصد مطالعه جدی تر در این عرصه را داشته باشد؛ تعداد مواردی که باید به مطالعه آن ها بپردازد به مراتب بیشتر از این تعداد است، اما همین چند کتاب نیز بسیار کتاب های مفید و کاربردی ای بوده که کمک شایانی به شما خواهند کرد. نکته دیگر اینکه مطالب برخی از این کتاب ها تکراری است ولی به دلیل اینکه در هر کتاب مواردی ذکر شده که در دیگری نبوده، سعی شده هر دو یا چند کتاب معرفی شوند.

ریحانه بهشتی یا فرزند صالح

 کتاب-ریحانه-بهشتی-یا-فرزند-صالح

ریحانه بهشتی یا فرزند صالح نوشته سیما مخبر معروف ترین کتاب قابل توصیه برای کسانی است که قصد فرزندآوری دارند. این کتاب از تغذیه دوران قبل از بارداری شروع می کند و تا پایان دوران شیردهی برنامه مناسبی از مسائل اخلاقی، جسمی و روحی برای مادران و البته فرزندانشان عرضه می کند. ریحانه شاید بهترین کتابی نباشد که می توان در این مورد نوشت اما بی تردید بهترین کتابی است که در این باره نوشته شده و موجود است.

ریحانه بهشتی کتابی نیست که خیلی سخت تهیه شود و تقریباً اکثر کتاب فروشی های میدان انقلاب آن را دارند اما به هر تقدیر کاری است از انتشارات نورالزهراء که می توانید برای تهیه آن با خود موسسه نورالزهراء نیز تماس بگیرید. در ضمن این کتاب جزو پرفروش های همیشگی ایران است.

دوره های رشد تفکر اجتماعی – پیش از تولّد تا تکلّم (جلد اول)

دوره-های-رشد-تفکر-اجتماعی---پیش-از-تولد-تا-آغاز-تکلم

 

مجوعه دوره های رشد تفکر اجتماعی نوشته احمد رضا اخوت یکی از بهترین کتاب هایی است که برای دوران پیش از بارداری تا مراحل بالای رشد اجتماعی انسان وجود دارد. جلد ۱ این کتاب در دوره زمانی پیش از تولد تا آغاز تکلم می باشد و همانند ریحانه حاوی ادعیه و برنامه های اخلاقی بسیار خوب و جامع برای مادران است. از نکات قابل توجه این کتاب، قرآن محوری آن است که این کار سال هاست توسط آقای اخوت و مجموعه همکارانشان در مدرسه دانشجویی عترت قرآن و اهل بیت انجام می شود. این کتاب را می توانید از خود این موسسه واقع در میدان انقلاب، ابتدای خیابان کارگر شمالی و یا انتشارات کیهان در خیابان انقلاب تهیه کنید.

حکمت نامه کودک

 

حکمت-نامه-کودک

حکمت نامه کودک کتابی است از آیت الله ری شهری که توسط انتشارات دارالحدیث به چاپ رسیده و پایه این کتاب حدیث محوری می باشد. کتاب حاوی نکات بسیار ارزنده و آمورنده بوده که در مراحل مختلف رشد کودک و از جمله نام گذاری فرزند، احادیث زیبایی را گردآوری کرده. از محسنات این کتاب کم حجمی و البته دو زبانه بودن آن می باشد.

کتاب جامع سلامت کودک

کتاب-جامع-سلامت-کودک

 

شاید بی تردید بتوان گفت نمی توانید کتابی به این جامعی و البته کاربردی در زمینه سلامت کودکبیابید. کتابی حاوی نکات بسیار ریز و دقیق که توسط آکادمی متخصصان کودکان در آمریکا نوشته شده است و ترجمه ی آن توسط انتشارات تیمورزاده به چاپ رسیده است. این کتاب البته قیمت نسبتاً بالایی دارد، اما خیالتان راحت که با خرید آن سرمایه گذاری بسیار خوبی کرده اید، آن را به چشم هزینه نگاه نکنید.

مجموعه کتاب های تقویت هوش نوزاد – با فرزندان

تقویت-هوش-نوزاد

 

مجموعه کتاب های تقویت هوش نوزاد در سه دوره ۳ تا ۶ ماه، ۶ تا ۹ ماه و ۹ تا ۱۲ ماه کتابی بسیار جالب و کاربردی است. هر دوره از این مجموعه شامل یک راهنما بوده و سه کتاب کار برای تقویت هوش نوزادان می باشد که بر اساس شناخت شکل ها و رنگ ها سعی در تقویت هوش نوزاد دارد. این کتاب ها حاصل ۲۵ سال تحقیق دکتر بئاتریس میلتر روی هزاران نوزاد در دانشگاه سوربون فرانسه بوده و توسط انتشارات با فرزندان به بازار عرضه شده است. البته اساسِ کارِ این کتاب به بیان دقیق تر؛ تقویتِ قوایِ ادراکیِ نوزاد است تا تقویت هوش – که البته کتاب مشخص نمی کند کدام هوش! – اما به هر تقدیر کتابی قابل توجه برای این کار است.

همه کودکان سالم اند اگر

همه-کودکان-سالم-اند-اگر

 

این کتاب یکی از کتاب های شناخته شده در این زمینه است که در مراقبت هر چه بهتر شما از فرزندانتان کمک قابل توجهی به شما خواهد کرد. خصوصاً اگر توان خرید کتاب جامع سلامت را ندارید این کتاب هفته به هفته با کودک شما بزرگ می شود! و برای مراحل مختلف رشد او توصیه های بسیار خوبی برای شما دارد. همه کودکان سالمند اگر توسط برنارد هایمن والمن نوشته شده و امیر صادقی بابلان آن را به فارسی برگردانده است. این کتاب توسط نشر ذهن آویز – دانش ایران وارد بازار شده است.

همه کودکان باهوش اند اگر

همه-کودکان-تیزهوشند-اگر

 

این کتاب نیز از کتاب های شناخته شده در این زمینه است که دقیقاً هفته به هفته با کودک شما بزرگ می شود! و توصیه ها و بازی های بسیار کاربردی و ساده برای شما دارد که به وسیله آن ها می توانید موجبات رشد ذهنی کودک را فراهم کنید. همه کودکان تیزهوشند اگر توسط میریام استاپرد نوشته شده و امیر صادقی بابلان و سهراب سوری آن را به فارسی برگردانده اند. این کتاب توسط نشر ذهن آویز – دانش ایران وارد بازار شده است.

ماساژ کودک

ماساژ-کودک

 

همین طور که آدم بزرگ ها نیاز بسیار زیادی به ماساژ دارند و تقریباً هر کس این کار برایشان انجام دهد تبدیل بهترین دوست آن ها می شود! کودکان نیز از ماساژ بسیار لذت می برند.  تکنیک های ماساژ را به سادگی می توان آموخت. این حرکات رابطه همراه با عشق و علاقه بین والدین و فرزند را تقویت کرده و او را آرام می کند و در مجموع موجب سلامت وی می شود.
ماساژ ایمن و آرام بخش برای خوابانیدن و آرام کردن کودکانی که مدام گریه می کنند. تکنیک های ساده ای که گام به گام، با عکس های رنگی به وضوح نشان داده شده اند. این کتاب توسط ناهید آزادمنش ترجمه شده و توسط انتشارات صابرین به بازار عرضه گشته است.

کلیدهای مراقبت از نوزاد – از تولد تا یکسالگی

کلیدهای-مراقبت-از-نوزاد

 

کلیدهای مراقبت از نوزاد – از تولّد تا یکسالگی نام کتابی است که توسط انتشارات صابرین به بازار عرضه شده. این کتاب برای کسانی که برای بار اول است طعم خوش فرزند را می چشند بسیار کاربردی بوده و حاوی نکات و ظرایفی است که به طرز فوق العاده ای به بهبود رابطه والدین و کودک کمک کرده و این دوره سخت را نیز برایشان آسان می کند. این کتاب توسط خانم زهرا جعفری ترجمه شده است.

چهل نکته کلیدی برای شیر دادن به نوزاد

چهل-نکته-کلیدی-برای-شیر-دادن-به-نوزاد

 

اسم کتاب کاملاً مشخص کرده که باید حاوی چه نکات ارزشمندی برای مادران باشد. بسیاری این کار را ساده فرض می کنند تا اینکه عملاً با آن روبرو شوند، پس چه بهتر که تا پیش از روبرویی با آن لااقل به لحاظ نظری نکات بسیار مهم برای تغذیه صحیح و آرامبخش نوزادتان را بدانید. این کتاب نیز توسط انتشارات صابرین به بازار عرضه شده است.

منبع: از تولد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۳۶
حمید کثیری