ازتولد

توامندسازی والدین

۴ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

يكشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۵، ۰۲:۵۶ ب.ظ

پادشاهی کودکان | چه فواید و زیانهایی دارد؟!

کمتر از دو سال هست که فرزنددار شدم و شاید یکی از مهم ترین دغدغه هام اینه که چطور کودک خودم رو به سمت رشد صحیح حرکت بدم. روزهای خیلی شیرینیه اما در عین حال خیلی هم سخته و مدام این فکر هست که آینده ی بچه چی میشه؟! (منظورم اصلاً مباحث مادی نیست بلکه خود کودک هست.) انگار از زمان پدر و مادر شدن یک دفعه احساس می کنیم که خیلی اوضاع فرق کرده و دیگه جایی برای آزمون و خطا و اشتباه کردن نداریم! برای همین خواستم یک مطلب در مورد تعامل با کودک تا 6 سالگی بنویسم که اسمش شد؛ پادشاهی کودکان و توی اون چند مورد از فواید و مضراتی که به ذهنم میرسه رو با شما هم در میان بگذارم. اگر احیاناً موردی از قلم افتاد شما تکمیلش کنید.


اضطراب از آینده

امروز کلان شهرها مشکلات زیادی را با خود به وجود آورده اند که البته بخشی از آنها گریزناپذیر هستند. یکی از مشکلات که گریبان خانواده ها و البته متخصصین تعلیم و تربیت رو هم گرفته "آینده هراسی" و نگرانی دائمی والدین از آینده فرزندانشان است.

خیلی از ما والدین چون دوران کودکی خوبی نداشته ایم و در برخی موارد کودکی ما با مشکلات و عقده های روانی همراه بوده، آینده را برای کودکان اینطور معرفی می کنیم که “اگر این کار رو نکنی موفق میشی” و با این نوع نگاه کودک را وارد فضای رسمی آموزشی می کنیم و اجازه نمیدهیم کودک دوران کودکیش رو به صورت عادی و طبیعی طی کند. علت هم مشخصه؛ ما خودمون درد کشیده ایم!!

والدین نباید فکر کنند که کودک حتما باید منظم و حرف گوش کن باشد و نباید انتظار رفتار بزرگسالانه از اون داشته باشند، والدینی که کودک رو وارد کلاس های زبان، خلاقیت، هنر، ورزش و ....  می کنند و احیانا اگر کودک توی کلاس شرکت کنه و خوب یاد نگیره توبیخش می کنند، قطعاً کار درستی انجام نمیدن! و یا حتی بردنِ مهدهای کودک به سمت حفظیات کار بسیار غلطی است. حتی خودِ ما زمانی که کودک از مهد برمی گردد به جای پرسش چقدر بهت خوش گذشت؟ می گوییم چی یاد گرفتی؟ و در واقع امکان بیان را از کودک سلب می کنیم و برچسب های کم هوشی، گوشه گیری و… را به وی می زنیم،. تبعاً در این شرایط نباید انتظار تربیت کودکی موفق را داشته باشیم.

امروزه در دنیا به اثبات رسیده است که افراد موفق کسانی هستند که دوران پیش از دبستان یعنی صفر تا شش سالگی را با آسایش و آسودگی سپری کرده اند. کودکان باید تا پایان شش سالگی طبق نظرات علمی، روانشناسی و دینی “پادشاهی” کنند زیرا این دوران غیر رسمی است و باید فعالیت های غیر رسمی داشته باشند. حتماً شنیده اید که در حدیث نبوی نیز دوران تربیت به سه گروه سنی تقسیم شده است و هر دوره ای اسم مربوط به خود را دارد.


آینده فرزندان خود را نسوزانید

نگرانی های بی موردِ ما کودکان را وارد آموزش های زود هنگام می کند. کودکی که از سه سالگی وارد کلاس های زبان یا دوره های آموزش الفبا و غیره می شود، در دوران نوجوانی ناهنجاری های رفتاری متعددی از خود نشان می دهد و در این حالت چه کسی مقصر است جز ....!

کودکانی که دوران کودکی خوبی نداشته و عمدتاً کودکی همراه با استرس و اضطراب دارند در آینده نیز افراد خوشحالی نخواهند بود، پس والدین باید تعریف خود را از دوران کودکی افراد تغییر دهند تا بتوانند فرزندان موفقی را تربیت کنند.

نباید کودکان به گونه ای تربیت شوند که با انبوهی از اطلاعات و دانش ها همراه شوند که همگی آنها حاصل آموزش های رسمی زود هنگام هستند. این کودکان هم کودکی خود را از دست می دهند و هم اینکه در نوجوانی، جوانی و بزرگسالی و سایر دوران زندگی خود همواره با اضطراب و استرس همراهند. والدین اگر مراقب رفتار خود بوده و والدین خوشحالی شوند و به نشاط قلبی خود برسند کودکانشان هم در آینده کودکان موفقی خواهند بود. یادمان باشد امروز دنیا به سمت خلاقیت رفته و دیگر دنیای حفظیات و انبار اطلاعات نیست و کسانی که فکر موفقی دارند آینده موفقی نیز خواهند داشت.

والدین نباید احساس کنند با وارد آوردن این فشارها به کودکان خود آینده آنان را می سازند بلکه باید بدانند متاسفانه عکس این موضوع رخ داده و با این اقدامات باعث تباهی آینده فرزندان خود می شوند. در واقع با این فشار و استرسی که به کودکان وارد می شود هم دنیای کنونی و هم دنیای آینده آنان را به نابودی می کشاند.



پادشاهی


اما فواید پادشاهی کودکان تا 6 سالگی


شکوفایی استعدادها

1. یکی از این ثمرات، شکوفایی استعدادهای نهفته در کودک است، وقتی طفلی در محیطی آرام و با کمترین تنش، قرار داشته باشد و احساس کند که هر چه می‌خواهد برای او فراهم می‌شود، به گونه‌ای طبیعی ذهن او این آمادگی را پیدا می‌کند تا هرچه در توان دارد، بروز دهد، چون در هیچ شرایطی برای خود مانع و مشکلی نمی‌بیند که جلوی ابراز وجودش را بگیرد، بهه این ترتیب به نمایش استعدادهای پنهانی خود می‌پردازد.

وقتی چنین شرایطی فراهم باشد، کودک در موقعیتی قرار می‌گیرد که زمینه‌ای برای درک و شناخت و خلاقیت بیشتر او در آینده، ایجاد خواهد شد؛ شرایط خلاف این وضعیت به این صورت است که کودک احساس رهایی نداشته باشد و به نیازهای طبیعی او پاسخ داده نشود، به گونه‌ای که حتی برای بروز نیازهای کودکانه‌اش مانع و سرپوشی هم گذاشته شود، چنین وضعیتی برای کودک فرصتی باقی نمی‌گذارد تا برای ابراز وجود و نشان دادن استعدادهایش، تلاش کند؛ به این ترتیب دچار نوعی احساس سرکوب درونی احساسات و عواطف می‌شود.

اعتماد به نفس

2. از دیگر ثمرات پادشاهی کودک در 6 سال اول، ایجاد حس اعتماد کودک نسبت به والدین خود است، وقتی کودکی در 6 سال اول زندگی خود، احساس کند که هر چه می‌خواهد، می‌تواند از پدر و مادرش درخواست کند و والدین به خواسته‌های او احترام می‌گذارند، به پدر و مادر خود اعتماد دارد و به آنها محبت بیشتری پیدا می‌کند، به این ترتیب وقتی به دوران نوجوانی وو سن بلوغ هم می‌رسد، به والدین خود احساس محبت و دلبستگی عاطفی دارد‌.

همین احساس موجب می‌شود که فرزندان از والدین حرف شنوی داشته باشند و در دوران جوانی هم اگر دچار مشکل و پیشامدی شدند، والدین خود را محرم خویش بدانند و با آنها به گفت‌وگو و مشورت بپردازند، چراکه باور دارند که پدر و مادر، حامی و پشتیبان آنها هستند.

والدین باید بدانند و باور کنند که بهترین دوران و حساس‌ترین زمان برای شکل‌گیری شخصیت کودکانشان، همان 6 سال اول است که خمیره وجود کودک به طور کامل در دستان والدین است و نباید این فرصت طلایی را با ناآگاهی‌های خود از دست بدهند، این دوران تکرار شدنی نیست، اگر والدین این دوران را از دست بدهند باید خود را آماده کنند که فرزندانشان به طور تدریجی از آنها فاصله گیرند، به این صورت که در دوران جوانی که خصلت‌های استقلال طلبانه در آنها بروز می‌یابد، موجب ایجاد فاصله بیشتری میان آنها و والدین می‌شود، به این ترتیب عدم رابطه عاطفی و حس اعتماد بین فرزند و پدر و مادر موجب می‌شود تا این فرزندان، نسبت به سایر موارد گرایش پیدا کنند، مواردی همچون گروه دوستان که اگر در این مسیر، انحرافی وجود داشته باشد، موقعیت گریز این فرزندان از خانواده تشدید می‌شود و مشکلات متعددی ایجاد می‌شود.

به این ترتیب شاهد رفتارهای جوانی هستید که همان کودک دیروز است که به خواسته‌ها و نیازهای روحی او پاسخ داده نشده و به اقتضائات سن او با او برخورد نشده و همین امر موجب می‌شود تا در نوجوانی، رغبت و تمایلی نسبت به والدین و سخنان آنها نداشته باشد و آنها را دور از خود ببیند‌، او ممکن است با خود فکر کند که اگر مشکل خود را به والدین بگوید، آنها مثل گذشته به او تحکم می‌کنند و مانع او می‌شوند.

اطاعت پذیری در مراحل بعدی

3. از دیگر نتایج سروری کودک در 6 سال اول زندگی، این است که برای کودک شرایطی مهیا می‌شود تا روحیه اطاعت از والدین را پیدا کند.

وقتی پدر و مادر در برقراری ارتباط عاطفی با کودک، موفق عمل می‌کنند و اعتماد او را به سمت خود جلب می‌کنند، کودک علاقه وافری به والدین پیدا می‌کند و در دوران نوجوانی نسبت به آنها حرف شنوی دارد و به راهنمایی‌های آنها توجه دارد‌، چون او همواره از درک والدین خود بهره‌مند بوده و به آنها اعتماد دارد‌، او می‌داند که پدر و مادرش به او توجه دارند و به خواسته‌هایش اهمیت می‌دهند و به همین دلیل برای کسب تجربیات تازه با آنها گفت‌وگو می‌کند و از اینکه پدر و مادر همواره به او و سخنانش رغبت دارند، خوشحال و راضی است، به این ترتیب می‌توان گفت که اعتماد و پذیرش از جانب والدین در دوران کودکی به طور متقابل موجب می‌شود تا اعتماد و احساس امنیت از جانب نوجوان، در بزرگسالی او ایجاد شود و به این صورت یک کودک برای اطاعت از اولیاء و والدین خود در دوران نوجوانی آمادگی پیدا می‌کند.

چنین فردی با نشاط و شادابی از والدین و مربیان خود حرف شنوی دارد، چرا که فضای اعتماد بخشی مناسبی برای او فراهم بوده که همواره از آن بهره می‌برد، به این ترتیب می‌توان گفت که ایجاد شرایط مناسب در جهت پادشاهی کودک در 6 سال اول زندگی، ثمرات سودبخش و ارزنده‌ای دارد که در آینده کودک، وضوح بیشتری می‌یابند، در این نوشتار به برخی از این نتایج اشاره شد و در نوشتاری دیگر به ذکر ادامه آنها خواهیم پرداخت.

اما یادمان باشد اگر بخواهیم این روال را در سال های بعد یعنی زمانی که کودک 6،7 سالگی را رد می کند، ادامه دهیم به طور قطع هم کودک و هم خانواده دچار مشکلات خواهند شد. این مورد یکی از آفات جامعه امروز ایران است. در بسیاری از مناطق کشور کودکان در 6 سال اول کودکی مناسبی ندارند و مدام با محدودیت از سوی والدین روبرو می شوند اما آنهایی که با این مشکل نیز روبرو نیستند و این دوران را به شکل مناسب و قابل قبولی طی می کنند در دوران بعدی یعنی 12 یا 14 سالگی مشکل برای خانواده ها ایجاد می کنند.

خانواده ها بدون درک موقعیت کماکان در خدمت کودک بوده و به تداوم دوران پادشاهی او کمک می کنند و کودکانی از خود راضی تحویل جامعه می دهند. در ادامه نیز این کودک وقتی به بستر اجتماع وارد می شود چون یاد نگرفته که در برخی موارد باید فرمانبر باشد، با مشکل مواجه می شود و حتی ممکن است جامعه نسبت به آن پذیرایی نداشته باشد.

نهایت موضوع این که بسیار مهم است کودکان در 6 سال اول زندگی پادشاهی و سروری خوبی داشته باشند اما پس از این دوران، متوجه باشیم که برای تکوین شخصیت مناسب در کودک نحوه برخورد با او نیز متفاوت خواهد شد.


منبع: از تولد | مرجع توانمندسازی والدین


نویسنده: حمید کثیری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۵ ، ۱۴:۵۶
حمید کثیری


پاول تایگر و باربارا بارون تایگر سالهاست مشغول کار بر روی تیپ های شخصیتی هستند و کتاب انواع کودکان یکی از بهترین آثار آنهاست که در آن به تیپ شناسی شخصیتی کودکان بر اساس نظریه روانشناس بزرگ کارل یونگ پرداخته است.

تایگر معتقد است که بر اساس نظریه یونگ می توان کودکان را نیز در تیپ های مختلف شخصیتی تقسیم بندی کرد و از این راه به شناخت بهتری درباره آنها رسید. طبق نظر وی کودکان از لحاظ شخصیتی به انواع مختلفی تقسیم شده و شناسایی تیپ شخصیتی کودک به والدین کمک می کند تا شیوه تربیتی خود را در صورت اشتباه بودن، تغییر داده و روشهای دیگری را که به صلاح کودک دلبندشان است، جایگزین نمایند.

کتاب انواع کودکان به شما نشان خواهد داد که چگونه می‌توانید با شناخت انواع تیپ‌های شخصیتی، بهترین شیوه را برای تعامل با فرزندتان برگزینید. همه پدرها و مادرها می‌دانند که تک تکِ بچه‌ها دارای شخصیت منحصر به فردی هستند. حتی والدینی که بیش از یک فرزند دارند کاملاً حس می‌کنند که هر کدام از فرزندان آن‌ها خاص و متفاوت با دیگری است. با این وجود شما به عنوان پدر و مادر چگونه می‌توانید مطمئن باشید که شیوه تربیتی شما کاملا مناسب با تیپ شخصیتی فرزندتان است؟ نویسندگان این کتاب به شما خواهند گفت که چگونه از روش قدرتمند تیپ شناسی شخصیتی به عنوان ابزاری موثر برای تعامل با فرزندتان بهره بگیرید، فرزندتان را بهتر درک کنید و پدر و مادر بهتری برای آن‌ها باشید.

در این کتاب به خوبی به تفاوت‌های سرشتی و شخصیتی کودکان پرداخته شده است. با مطالعه آن والدین، دست‌اندرکاران حوزه های تربیتی و همچنین روانشناسان کودک می‌توانند به تفاوت‌های شخصیتی و رفتاری کودکان پی ببرند. شناخت این ویژگی‌ها و ابعاد شخصیتی به پیش بینی رفتار کودکان کمک شایانی می‌کند.

انواع کودکان - جلد اول


این مطلب را نیز بخوانید:   ارتباط ۳۶۰ درجه با فرزندان

انواع کودکان - جلد دوم

کتاب انواع کودکان در دو جلد توسط بنیاد فرهنگ زندگی چاپ شده است که جلد اول توسط خانم فرناز منتظری فر و جلد دوم توسط ساره سرگلزایی و فرناز منتظری ترجمه شده است.

من توصیه می کنم این کتاب را حتماً بخوانید، زبان کتاب نیز در عین حال که بسیار علمی است، ساده و روان است.


منبع: از تولد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۵ ، ۱۴:۰۱
حمید کثیری
شنبه, ۴ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۵۸ ب.ظ

۲۰ روش برای حرف زدن موثر با کودک


این مطلب با عنوان ۲۰ روش موثر برای حرف زدن با کودک نوشته خانم ریحانه دوستدار است که در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۹۲ در روزنامه اطلاعات به چاپ رسیده است. “از تولد” آن را با اندکی تلخیص و تغییر منتشر می کند.

شاید تا به حال زیاد شنیده اید که این کودک حرف شنو نیست یا با بچه کوچک که نمیشه حرف زد اما واقعیت قضیه چیز دیگریست. در واقع شیوه‌ای که با کودکان حرف می‌زنیم نه تنها تأثیر عمیقی بر کودک می گذارد بلکه تاثیر شگرفی نیز بر آموزش و توانایی گوش دادن آنها بر ما می‌گذارد.

ما همیشه در حال ارائه الگویی برای رفتار و عمل کودکان هستیم. شیوه‌ای که ما با آنها حرف می‌زنیم نیز بر مبنای عمل و رفتار است. الگویی که ما در حرف زدن با کودکان ارائه می‌دهیم به آنها می‌آموزد که چگونه باید در مقابل به ما پاسخ بدهند.

پدر و مادرها به سه شیوه با کودکانشان ارتباط برقرار می‌کنند. برخی از آنها خشونت آمیز حرف می‌زنند. این والدین بسیار غرولند می‌کنند، کودک را تحقیر می‌کنند و با جملاتی تهاجمی کودک را مخاطب قرار می‌دهند. در مقابل کودکانشان نیز به شیوه‌هایی متفاوت واکنش نشان می‌دهند. مثلا بسیار بازیگوش و شیطان هستند، یا ترسو و گوشه گیر هستند و یا نافرمانی و گستاخی می‌کنند.

گروه دوم، والدینی هستند که برقراری ارتباط مثبت را می‌فهمند. آنها با ملاطفت، نرمی و محبت رفتار می‌کنند و سخن می‌گویند. اما متأسفانه نرمش و ملایمت بیش از حد این نوع والدین مانع از آن می‌شود تا زمانی که باید اقتدار یا محدودیتی را به کودک نشان بدهند درست رفتار کنند. آنها ناگهان تغییر روش می‌دهند و با خشونت کلامی یا رفتاری کودک را وادار به انجام کاری می‌کنند.

گروه سوم، پدران ومادرانی هستند که روش برقراری یک ارتباط سالم را می‌شناسند. آنها همواره به یک شکل ثابت و درست عمل می‌کنند. آنها مثبت، صمیمی، گرم و واضح حرف می‌زنند و عمل می‌کنند. برقراری ارتباط با کودک به این شیوه به کودک می‌فهماند که پدر و مادر موقعیت را می‌شناسند و می‌فهمند و مطابق باآن حرف می‌زنند و عمل می‌کنند. این شیوه‌ای است که پدر و مادرها باید آن را یاد بگیرند.

۲۰ روش موثر در برقراری ارتباط با کودک

این ۲۰ روش به شما کمک می‌کند تا شیوه حرف زدن درست با فرزندتان را بیاموزید:

۱ـ اسم کودک را بخوانید. صدا کردن نام کودک توجه او را به حرف‌های شما جلب می‌کند. کودکان خردسال اغلب به زمان‌هایی محدود توجه دارند بنابراین برای جلب توجه باید مدام نامش را صدا کنید.

۲ـ از جملات مثبت استفاده کنید. مدام به کودک نگویید«نه» یا «نکن». اگر همیشه به کودک بگویید «به لیوان دست نزن»، «ندو»، «لباستو کثیف نکن» او به سمت آن کشیده می‌شود و بالاخره لیوان را می‌شکند و لباسش را کثیف می‌کند. به جای این جملات منفی بگویید «لیوانو با دو دستت نگه دار»، «مراقب لباست باش»، «مراقب راه رفتنت باش». مثبت حرف زدن کار آسانی نیست اما تلاشی است که بسیار ارزنده است.

همچنین از واژه‌های سرزنشی مثل «خرس گنده شدی»، تحقیر آمیز مثل«پسر بد» و بیان شرم و خجالت مثل «شرم به تو» استفاده نکنید. این نوع واژه‌ها و جملات احساس بی‌ارزشی را در کودک شما تقویت می‌کند.

جملات و واژه‌های مثبت به کودک اعتماد به نفس و احساس شادی و خوشبختی می‌دهند. رفتارش را بهتر می‌کند و تلاش او را برای رسیدن به موفقیت بیشتر می‌کند. جملات مثبتی مثل «عزیزم یادت باشه که اسباب بازیاتو جمع کنی»، «ممنونم که کمکم کردی»، «خسته نباشی که به خواهرت کمک کردی»، «من به تو افتخار می‌کنم» راهر روز تکرار کنید و نتیجه‌اش را ببینید.

۳ـ با کودک ارتباط چشمی برقرار کنید. تأثیر واژه‌ها را زمانی بهتر احساس می‌کنید که کودک را در محیطی آرام قرار دهید و به چشم هایش نگاه کنید و با آرامش با او حرف بزنید.

۴ـ به تن صدا و لحن کلامتان توجه کنید. با کودکی که غر می‌زند با همان لحن و با تندی صحبت نکنید. زمانی که کودک آرام شد با او حرف بزنید. بالا و پایین رفتن صدا باید متناسب با موقعیت باشد. پس اگر همیشه با داد و بیداد حرف می‌زنید باید این عادت را ترک کنید.

۵ـ به کودک فرصت‌ها و موقعیت‌های تازه را پیشنهاد بدهید. اگر می‌خواهید کودکتان با شما همراهی کند باید به او بگویید چرا باید به یک روش خاص عمل کند و به حرف‌هایتان گوش بدهد. او باید اهمیت و ارزش پیروی از حرف‌ها و دستورات شما را بداند. «وقتی از خونه بیرون می‌ری باید لباست رو عوض کنی. کدوم لباس رو دوست داری بپوشی؟»

از کودک بخواهید تا برای حل مشکل به شما کمک کند. مثلا به جای اینکه بگویید «اسباب بازیتو اونجا ننداز» بگویید «فکر نمی‌کنی اگه اسباب بازیتو جای بهتری بذاری بهتره؟»

جایگزین‌ها را به کودک نشان بدهید. «الان نمی‌تونی نقاشی بکشی، اما می‌تونی با لگوهات بازی کنی».

۶ـ ساده بگیرید. کودکان نمی‌توانند چند دستور را همزمان انجام بدهند. به جای اینکه بگویید«پاشو درساتو بخون اما قبـــــلش اتاقتو مرتب کن و کفشاتو ببر بذار تو جا کفشی و لباساتو مرتب کن» اول یک خواسته ساده‌تر را از کودک بخواهید و سپس او را به انجام کارهای دیگر تشویق کنید.

۷ـ غر نزنید و بهانه نگیرید. به جای اینکه ابتدا روی ناکامی‌ها و ناتوانی‌های کودک تاکید کنید و مرتب از او بهانه جویی کنید که درست رفتار نمی‌کند روی نکات مثبت رفتاری او توجه کنید و درباره آنها بیشتر حرف بزنید.

۸ـالگو باشید تا بتوانید توقع خوش رفتاری از کودک داشته باشید. خوش رفتاری شما با کودک به او یاد می‌دهد چگونه باید رفتار کند. چه رفتاری پذیرفتنی است و چه رفتاری در هر شرایطی نادرست است. نکته‌ای که نباید فراموش کنید رفتار متناوب است. نباید خودتان یک بار راست بگویید و یک بار دروغ بگویید. اگر توقع دارید همیشه کودکتان با خطاب محترمانه حرف بزند. باید همیشه خودتان با همین شیوه حرف بزنید. بگویید«لطفا»«متشکرم» و همیشه با همین خطاب محترمانه حرف بزنید.

۹ـ جدی اما مهربان باشید. اگر درمورد مساله‌ای تصمیم قاطع دارید باید به آن عمل کنید. اگر درخواستی از کودک دارید و یا چیزی را به کودک توصیه می‌کنید باید روی آن پافشاری کنید. مثلا اگر قرار است اتاقش را خودش تمیز کند نباید از آن کوتاه بیایید. در عین حال ســـــــعی کنید سخت گیر نباشید. چیزی فراتر از توانایی کودک از او نخواهید و یا با هدف تنبیه اینکار را نکنید. کمی هم مهربان باشید. اگر می‌بینید کودک تلاشش را برای جمع کردن اتاقش می‌کند می‌توانید در انتهای کار برای تشویق او را همراهی کنید و کمکش کنید تا کارش را بهتر انجام بدهد.

۱۰ـ سوال بپرسید. اگر می‌خواهید کودکتان بیشتر فکر کند و برداشت‌های آزاد داشته باشد از او سوالاتی تحلیلی بپرسید. سوال تحلیلی یعنی سوالاتی که پاسخ آنها بله یا خیر نیست و او باید تلاش کند بیشتر حرف بزند و دیدگاه‌ها و احساساتش را نشان بدهد. مثلا به جای این پرسش«مهد کودک خوش گذشت؟ » بپرسید«چه چیزی امروز بیشتر در مهد کودک خوشحالت کرد؟ ».

speak with kids

۱۱ـ آیا کودک منظور و هدف شما را فهمیده است؟ اگر احساس می‌کنید کودکتان واکنش درستی به درخواست‌ها و حرف هایتان نشان نمی‌دهد و گیج شده است. پرسش و درخواستتان را دوباره تکرار کنید تا متوجه شوید او موضوع را به خوبی فهمیده است. از او بخواهید آنچه به او گفته اید را تکرار کند.

۱۲ـ درخواست هایتان را با خواسته‌های شخصی‌تان یکی کنید. زمانی که می‌خواهید کودک کاری را برایتان انجام بدهد به جای فرمان‌های امری مثل«تو باید» بگویید «من می‌خواهم». او از این طریق می‌فهمد که تاثیر رفتارش چه احساسی در شما ایجاد می‌کند. مثلا بگویید«خیلی خوشحال می‌شم که بری حموم»«خیلی هیجان زده می‌شم که تو مسابقه برنده بشی»«باعث افتخارمنه که نمره‌های خوبی بگیری».

۱۳ـ اگر کودکتان بسیار درگیر مساله‌ای می‌شود و به محیط اطراف و زمان توجهی نمی‌کند هر از چند گاهی به او یادآوری کنید که باید چه کارهایی بکند. مثلا بگویید«عزیزم دیگه کم کم باید بریم».

۱۴ـ به کودکتان نشان بدهید که همه توجه و دقت شما به شنیدن حرف‌های اوست. روزنامه خواندن، تلوزیون تماشا کردن و کار کردن حواس‌تان را پرت می‌کند. اگر نمی‌توانید به حرف‌های کودک گوش بدهید تظاهر نکنید.

۱۵ـ اگر دو کودک با تفاوت سنی‌های متفاوت دارید برای گفتگو با هر دو نفرشان برنامه ریزی کنید و به هر دوی آنها فرصت حرف زدن بدهید. گاهی اوقات بچه‌های بزرگ‌تر همه فرصت را برای خودشان می‌خواهند و یا بچه‌های کوچک‌تر همه توجه پدر و مادر را جلب می‌کنند. در طول روز با هر دوی آنها حرف بزنید و به هر دو فرصت اظهار نظر بدهید.

۱۶ـقسم‌های کوچک و بی‌فایده نخورید و یا کودک را مجبور نکنید برای هرچیزی قسم بخورد. نگویید«راستشو بگو، قسم بخور که گلدونو تو نشکستی»

۱۷ـ ملاحظه‌گر باشید. حواستان به مکالماتتان با دیگران باشد. چه چیزی به دوستانتان می‌گویید؟ چگونه با کودکتان حرف می‌زنید؟ آیا با دوستان و کودکتان به یک شیوه حرف می‌زنید؟ مکالماتتان را با دوستانتان در حضور کودک طوری تنظیم کنید که اگر کودک درباره آن از شما سوالی کرد پاسخی برایش داشته باشید.

۱۸ـکودکتان را با وجود تفاوت‌هایی که با دنیای شما دارد بپذیرید. کودکی که تایید می‌شود و دیگران به او بها می‌دهند مشکلات و احساساتش را راحت‌تر درمیان می‌گذارد. او یاد می‌گیرد که اگر بزرگ شود و یا تغییر کند بازهم شما در کنارش خواهید بود.

۱۹ـ وسط حرف کودک نپرید. اگر کودک برایتان ماجرایی را تعریف می‌کند تا انتهای داستان را گوش بدهید و حرفش را قطع نکنید. اگر مدام وسط حرف کودک بپرید یا اظهار نظرهای بی‌مورد بکنید او علاقه‌اش را برای مطرح کردن دیدگاهایش را از دست می‌دهد. مثلا اگر کودکتان اتفاقاتی که در مدرسه می‌افتد را برایتان تعریف می‌کند با پرسش‌های بی‌مورد او را سردرگم نکنید یا از ماجرا منحرف نشوید. سکوت کنید و احساسات‌تان را با لبخند یا تعجب نشان بدهید.

۲۰ـ گفتگو با کودک را جدی بگیرید. گفتگو و تلاش برای برقراری ارتباط با کودک احساس اعتماد به نفس، توانایی برقرای ارتباط با دیگران، یافتن ارتباطات همدلانه صمیمی با و دیگران را در کودک تقویت می‌کند.

برای کودک وقت بگذارید و تلاش کنید تا ارتباط موثری با هم برقرار کنید. یادتان باشد که گفتگو با کودکان وارد شدن به یک خیابان دو طرفه است. با آنها حرف بزنید و منتظر شنیدن پاسخ‌ها و واکنش هایشان باشید. گوش دادن نیز به اندازه حرف زدن مهم است.


منبع: از تولد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۵ ، ۱۳:۵۸
حمید کثیری

چگونه کودکان را کتاب خواندن عادت دهیم؟!

کتاب خواندن و مطالعه، راهی بسیار ساده و عملی برای‌ ورود‌ به‌ جهان شگفت‌انگیز دانـش اسـت اما بنابر یک اصل کلی روانشناسی، آدمی به «آموختن» چندان تمایلی ندارد‌ به عبارت صحیح‌تر هنگامی‌که بـداند «باید» چیزی را بیاموزد و این آموختن به صورت «وظیفه» برای او نمایان شود، آنچنان برایش‌ دشوار و ناراحت‌کننده می‌شود‌ که‌ ناخودآگاه، از آن می‌گریزد و تـن به اینگونه«مطالعه» نمی‌دهد. شاید این موضوع را بارها و بارها در مورد خود و دیگران نیز دیده باشید.

از طرفی دیگر انسان بـه دو تظاهر روانی دیگر نیز پای‌بند است. یکی از آنها حس کنجکاوی است؛ یعنی همان چیزی را که در قالب مطالعه به صورت «وظیفه» از آن‌ فرار می کند، در لباس «کنجکاوی»، این سو و آنسو بدنبالش می‌دود و با حوصله‌ی فراوان پی‌گیری‌اش می‌کند و این بسیار عجیب است! دانشمندان آموزش و پرورش نـیز به این نکته توجه کرده اند و از راه تحریک حس کنجکاوی آنچه را‌ که‌ باید به کودکان بیاموزند، می‌آموزند.

اما تظاهر دیگر روانی آدمی چیست؟!

عادت؛ تظاهر روانی دیگر انسان است. شاید کتاب قدرت عادت** نوشته چارلز دهیگ را خوانده باشید. در این کتاب دهیگ در مورد چرایی کارهایی که در زندگی و کسب و کار انجام می دهیم بحث می کند. یک بخش کتاب بر روی این موضوع تمرکز می کند که عاد تها چگونه در زندگی افراد ظاهر می شوند. در آنجا بحث می شود که هر فعلی به صورت عادت دربیاید انرژی بسیار کمتری برای انجام آن صرف می شود و به صورت خودکار راحت تر انجام می شود. شاید یادتان باشد اولین باری که پشت فرمان ماشین نشستید بعد از نیم ساعت رانندگی انگار که حسابی شما را کتک زده باشند، خسته شدید!! اما الآن خیلی راحت اینکار را انجام می دهید چون تعویض دنده، نگاه به آینه ها، جای گاز و ترمز و … را خیلی ساده می دانید و این کار برای شما تبدیل به عادت شده است.

اما هرگاه بتوان «مطالعه» را به صورت «عادت» درآورد دیگر کتاب خواندن و دانش آموختن زحمت و مرارتی نخواهد داشت. اما از آغازِ عـلاقمند سـاختن کودک به مطالعه‌ تا‌ به صورت «عادت» درآوردن آن، راه درازی است که باید با حوصله طی شود.


چند توصیه برای علاقمند ساختن کودکان به مطالعه

۱. هر مطالعه‌ای همراه با زور و اکراه و هر مطالعه‌ای که رنگ‌ «وظیفه»به خود‌ بگیرد، بی‌اثر و روان‌فرساست و بـاتوجه بـه این اصل نباید به هیچ وجه با زور و خشونت، کودکان را وادار به مطالعه کرد.

۲. برای استفاده از حس تقلید که در کودکان بسیار نیرومند است باید‌ در‌ برابر‌ آنان کتاب خواند و مطالعه‌ کرد. باید«کتاب»‌ عضوی‌ از خانواده بشود. این رمز موفقیت در روی‌آور سـاختن کـودکان به«مطالعه»است.

۳. خودتان می‌توانید بهترین سرمشق کودک در خواندن و مطالعه کردن باشید‌. اگر‌ شما‌ پدر و مادر گرامی، خودتان کتابخوان نباشید، مشکل است‌ بتوانید‌ فرزند خود را کتابخوان بارآورید.

۴. معمولاً دادگاه ذهنی کودک به کتاب خواندن رأی نـمی‌دهد. اگـر بـبیند پدر و مادر یا‌ برادر‌ و خواهرش دست بـه کـتاب نـمی‌زنند و اگر بیش از حد‌ متعارف او را به کتاب خواندن ترغیب کنند، مسئله «اجبار» و وظیفه خودنمایی می کند و کار بدتر می شود به گونه‌ای‌ که‌ کودک‌ از مـطالعه و خـواندن، گریزان می شود.

۵. کـتاب دروازه‌ی شهر دانش است و این‌ دروازه را با دستهای ظـریف کـودک و با ملایمت بگشائید، نه اینکه آنرا با خشونت باز کنید‌ و کودک‌ را به اصطلاح به داخل آن «هل» دهید. در این صورت کودک زودتر از آنچه کـه تـصور‌ مـی‌کنید‌ بازمی گردد‌ و دروازه را می‌بندد و دیگر هرگز نمی‌گشاید.

۶. وقتی کودک رفته‌رفته به خواندن کـتاب «عادت» کرد، آنگاه‌ دیگر‌ کار‌ پدران و مادران، آسان می شود و او خود با علاقه‌ای که به کتاب پیدا کرده، از‌ خواندن‌ و مطالعه کردن لذت می‌برد.

۷. در آغاز از خریدن کـتابهای مـشکل و پیـچیده‌ برای‌ کودکان‌ خودداری کنید، زیرا اگر کودک از خواندن کتاب مشکل خسته شـود، بـطور کلی از مطالعه‌ روی‌گردان‌ می شود.

۸. حتماً و حتماً به همراه کودکتان به کتاب فروشی ها بروید و اجازه دهید کودک زمانی را در آنجا سپری کند. حتی اگر مقدور است کتابهایی را بردارد و ببینید و بعد سر جایش بگذارد. اگر کتابی را نیز انتخاب کرد و تشخیص دادید کتاب مضر نیست برایش خریداری کنید. حتماً نباید کتاب مفیدی باشد تا بخرید!! یادتان باشد هدف اولیه کتابخوان شدن است، بعد کتاب خوب خواندن.

۹. از کودکتان بخواهید در مورد کتابی که برایش خردیده اید یا کتابی که خوانده برای شما توضیح دهد و با این کار ترغیبش کند تا دانسته ها و یافته های جدیدش را با شما بازگو کند. بعد از این کار می توانید از او بپرسید فکر می کند برای اینکه بیشتر بداند باید چه کتاب ها یا مجلاتی را بخواند؟!

۱۰. سعی کنید استفاده از تلویزیون و فضای مجازی را محدود کنید. این دو وقت دزدترین وسایل امروزند که به تدریج سبک زندگی را تغییر می دهند و در صورت استفاده غیرقابل کنترل، طبع انسان سازگاری با مطالعه عمیق و طولانی مدت را از دست می دهد.

** این کتاب با عنوان انگلیسی The Power of Habit نوشته چارلز دهیگ می باشد که توسط آقای مصطفی طرسکی ترجمه و توسط نشر نوین چاپ شده است. البته نسخه رایگان pdf این کتاب در سایت نشر نوین قابل دریافت است.

بخش هایی از این متن، برداشتی آزاد از مقاله “بچه ها را به مطالعه عادت دهید” می باشد که در شماره ۱۱۳ نشریه مام، سال ۱۳۵۸ به چاپ رسیده است.


منبع: از تولد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۵ ، ۱۳:۵۴
حمید کثیری